Thursday, December 17, 2009
او رفت
و من پس از آنکه از دستش دادم فهمیدم که او را داشته ام
وقتی که دیگر او را نداشتم احساس کردم که او را داشته ام .
وقتي كه ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم .
وقتي كه ديگر رفت من به اتظارآمدش نشستم .
وقتي كه ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم .
وقتي او تمام کرد ، من شروع كردم .
وقتي او تمام شد ، من آغـاز شــدم .
و
چه سخت است تنها متولــد شــدن
مثل تنها زندگي كردن .
مثل تنها مــــــــــردن .
" شريعتي "